کتاب خواندن در پاریس حسابی حرص آدم را در می آورد .هر کسی را می بینی ،یک کتاب در دست دارد و تندتند مشغول مطالعه است .سن و سال هم نمی شناسد ،سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمی شناسد .انگار همه در یک ماراتن عجیب درگیر شده اند و زمان در حال گذر است .واگن های مترو گاهی واقعا آدم را یاد قرائت خانه می اندازد،مخصوصا اینکه ناگهان در یک مقطع خاص، کتابی گل می کند و همه مشغول خواندن آن می شوند .آنهایی هم که اهل کتاب نیستند حتما مجله یا روزنامه ایی پر شالشان دارند که وقتشان به بیهودگی نگذرد و اگر حتی این را هم نداشته باشند ،می توانند از چندین عنوان مجله و روزنامه ای که به لطف آگهی های فراوانشان به طور رایگان در مترو توزیع می شوند ،استفاده کنند .فضای پاریس هیچ بهانه ایی برای مطالعه نکردن باقی نمی گذارد .شاید برای همین است که پاریسی ها معنای انتظار را چندان نمی فهمند ،آنها لحظه های انتظار را با کلمه ها پر می کنند .
پارک لوکزامبورگ در مرکز پاریس یکی از جاهایی است که تعداد عظیم کتابخوان های آن ،هر تازه واردی را به حیرت می اندازد .عصرها پارک لوکزامبورگ پر است از آدم هایی که سر راه شان به خانه ترجیح می دهند به آنجا بیایند و پاچه هایشان را بالا بزنند ،پاهای شان را در آب شناور کنند و کتاب بخوانند .تعداد کتابفروشی ها و عظمت شان برای من که نخستین بار بود به پاریس می رفتم ،تنها حیرت انگیز نبود ،رشک برانگیز بود .
کتاب مارک و پلو (مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس ها) نوشته منصور ضابطیان .نشر مثلث
نظرات شما عزیزان: