نام کتاب: آسمان چهارم ،نویسنده: فریبا کلهر،ناشر: قدیانی، تعداد صفحه:152
این داستان که به قلم فریبا کلهر به نگارش درآمده تلفیقی از تخیل و واقعیت است که گونهای از داستانهای تاریخی را برای مخاطب نوجوان میآفریند.
نویسنده در این اثر به موضوعی پرداخته است که کمتر در ادبیات داستانی نمونة آن را سراغ داریم، در این کتاب، با داستانی خوشخوان و جذاب مواجه هستیم که تا انتها با آن همراه خواهیم بود... رویداد بزرگ غدیر خم در این داستان بهزیبایی تصویر میشود و در واقع نقطة عطف داستان به حساب میآید.
داستان از زبان راوی سوم شخص روایت میشود:
«الیاس با اسب سرخش به دستور پیامبر(صلوات الله علیه و آله) برای مسلمان کردن مردم قبیلة ربیع که عمویش حارث رئیس آن بود، به راه میافتد. تیهان خواهرزادة یازدهسالهاش نیز نیمههای شب به او میپیوندد. آنها با تحمل مشکلات و خطرات زیادی به قبیلة ربیع میرسند؛ ولی حارث و مردم آنجا، آنها را نمیپذیرند. الیاس در نیمههای شب مورد اصابت تیر دو راهزن قرار میگیرد و به خاطر خوابی که دیده بود به تیهان و فیروز که پسربچهای مهربان و برده بود و مخفیانه برای آنها غذا آورده بود، میگوید که سوار بر اسب سرخ به سوی مکه بگریزند. در مسیر مکه تیهان و فیروز با سختیهای زیادی مواجه میشوند که اسب سرخ با نیروی خارقالعادهای که دارد از آنها محافظت میکند.»
عزم استوار الیاس در رساندن پیام اسلام به قبیلة خود نقطة آغاز داستان و ابلاغ پیام ولایت از جانب رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) در پایان داستان، نقطة عطف این روایت تاریخی است.
خواننده در این داستان با حاجیانی همسفر میشود که برای شرکت در مناسک حجّی متفاوت با حجّ هرسال عازم شهر مکّه هستند.
نظرات شما عزیزان: